پاسداران باید مصادیق بارز و نمونه های گویای مکتب
تشیع باشند. چنان روح تعبد را در خویش پرورش دهند که سر تا پا تسلیم باشند و احکام
الهی را آنگونه فرمان برند که گوئی بیخود از خودند.
چه «هر که دل دوست جست مصلحت خود نخواست» حکم، حکم
خداست؛ «بنده چه دعوی کند حکم خداوند راست».
کسانی که برخلاف آنچه خداوند تبارک و تعالی فرستاده
است حکم کنند کافر و یا فاسق اند. آنانکه براساس خودمحوری و احساسات و رأی شخصی
حکم کنند به کفر و ظلم و فسق دچار گشته اند.
«ضُربَت عَلَیهِم الذِّلِّةُ وَ المَسْکَنَةُ وَ باؤُا
بِغَضَبٍ مِنَ الله ذلِکَ بِاَنَّهُمْ کانوا یَکفُرون بایاتِ الله وَ یَقتُلُُون
النَبیّنَ بِغیر الحقِّ ذلک بِما عَصَوا وَ کانوا یَعتَدون[1]».
بر آنها (قوم یهود) ذلت و خواری مقدر شد و دیگر بار
به خشم خداوند گرفتار شدند، چون به آیات پروردگار کفر ورزیدند و پیامبران را به
ناحق کشتند. این برای آنست که سرکش بودند و ستمکار.
در شریعت مقدس اسلام برای هر شخصی حدودی معین شده
است و باید در همان محدوده عمل کند که در آنصورت در مقابل رهبر و ولی فقیه، هدف و
قانون تسلیم بوده و به وظیفه ي شرعی عمل کرده است و اگر از حدود خود تجاوز کند،
مشمول حکم آیه شریفه می شود به اینکه انبیاء را به ناحق کشته است.
امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه می
فرمایند: «منظور از کشتن انبیاء قتل ظاهری یا ضرب و شتم آنها نبود. بلکه، هدف آنان
را زیر پاگذاشتن و نادیده انگاشتن است.[2] »
پي نوشت ها:
2].
والله ما قتلوهم بایدهم و لا ضّربوهم باسیافهم و... الخ (تفسیر نور الثقلین ج 1 ص
84)